چند اتفاق

13 سال زندگي من با موجودات ناشناخته

دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۳

چند اتفاق

-يكبار در حين راه رفتن تمام مفاصل بدنم كج شد طوري كه مثل سكته اي ها شده بودم و قدم حدود بيست سانت كوتاه تر شد.به زحمت خودم را به خانه رساندم و خوابيدم وقتي بلند شدم حالم خوب بود.

-در طي حدود يك ماه چند بار در حالتي بين خواب وبيداري دچار فلج كامل شدم.

-چند بار در بدن خود حالت لرزش خيلي ترسناكي را حس كردم.

-همان اوايل يكي از آنها را ديدم كه هاله پررنگ وبسيار بزرگي به اندازه يك كاميون دور سرش داشت.

-دو هفته از سربازيم گذشته بود كه تصميم گرفتم فرار كنم .به طرف در خروجي رفتم كه نگهبان جلويم را گرفت .همان لحظه در فكرم از آنها خواهش كردم بگذارند بروم ناگهان فرمانده نگهبان او را صدا زد و من از پادگان خارج شدم و كسي دنبال من نيامد.

 -يكبار به همزاد پدرم خيره شدم و در ذهنم از او پرسيدم باطن تو چه شكلي دارد به تدريج صورتش تغيير حالت داد وبه شكل خيلي ترسناكي در آمد(آن لحظه به جن (فوق العاده مجنون)بودن خود اعتراف كرد)يكبار هم همزاد برادرم را ديدم كه هاله اي وحشتناك دور بدنش را گرفته بود.چند بار هم تعدادي از آنها را ديدم كه به چشم خود حالت نوراني يا ترسناك داده بودندوچند بار هم صداي آنها را به صورت خيلي ترسناك شنيدم.

-نقش حيوانات را هم آنها بازي مي كنند به دفعات ديده ام كه آنها در اين جلد با چشم چپ يا راست خود چشمك مي زنند.

-برنامه هاي تلويزيون و حتي شوهايي كه در كامپيوتر مي بينم همه توسط آنها به صورت پخش زنده اجرا مي شود.حدود شش سال است كه صداي آنها در تلويزيون از وسط تصوير مي آيد كه مراد آنها مستقيم يعني راي به مرگ ابدي مردم است (همان نظر من)البته بعضي وقتها صداي آنها از سمت راست يا چپ تصوير مي آيد(يعني راي به جهنم يا بهشت)البته قبل از اين شش سال فقط صدا از سمت چپ وراست تصوير(مرادم باند چپ و راست تلويزيون نيست بلكه چپ و راست تصوير)مي آمد.

-وقتي در كامپيوتر شو نگاه مي كنم در تخيلم خودم را جاي خواننده مي گذارم و به شعر معناي مورد نظرم را مي دهم وآنها(همزادهاي خواننده ها) هم به دفعات به مطالب من واكنش نشان مي دهند(با تغيير چهره يا كلام).

در مورد تلويزيون وحتي سخنان اطرافيانم هم اين تخيل را به كار مي برم(سخنان آنها را به مطالب مورد نظرم  تبديل وبيان مي كنم)و آنها هم واكنش نشان مي دهند.

-همزاد من با من (در بدن و ذهن من)است ومدام نظر مي دهد ومن مرتب صداي او را نزديك گوش چپ يا راستم مي شنوم .او بدون اراده من مدام سرم را به طور كامل به طرف چپ يا راست ويا جلو(جلو و مستقيم يعني راي به مرگ حقيقي انسانها)مي چرخاند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.